لقمه خوردن: گوینده چو دید کآن جوانمرد بی دوست نواله ای نمی خورد. نظامی. مجنون که ز نوش بود بی بهر می خورد نواله های چون زهر. نظامی. رجوع به نواله شود، نصیب بردن. لفت ولیس کردن. حیف ومیل کردن: نز هیچ عمل نواله ای خوردم نز هیچ قباله باقیی دارم. مسعودسعد
لقمه خوردن: گوینده چو دید کآن جوانمرد بی دوست نواله ای نمی خورد. نظامی. مجنون که ز نوش بود بی بهر می خورد نواله های چون زهر. نظامی. رجوع به نواله شود، نصیب بردن. لفت ولیس کردن. حیف ومیل کردن: نز هیچ عمل نواله ای خوردم نز هیچ قباله باقیی دارم. مسعودسعد
ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 146 هزارگزی شمال باختر لار در دماغۀ کوه فلات دنک واقع شده و 17 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 146 هزارگزی شمال باختر لار در دماغۀ کوه فلات دنک واقع شده و 17 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)